برو بباغ و به گلها سلام ما برسان
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 90/7/5:: 6:59 صبح
به نسترن! به شقایق پیام ما برسان
به سروها، به سمنها، به یاسهای سپید
درود و تهنیت و احترام ما برسان
به ضیمران که زندچنگ در سلاسل بید
اطاعت و ادب و التزام ما برسان
به هرکجا شنوا گوش التفاتی بود
به وجه خیر و سلامت کلام ما برسان
به خوشههای اقاقی، به شاخههای تمشک
به اعتبار سخن،اهتمام ما برسان
بگو به دختر باران برقص بر در و دشت
نمی به کام «بهار صیام» ما برسان
بگو به ابر محبت، طراوش شعفی
از آن سحاب مودت به کام ما برسان
ببار بر سر باغ و گشای «ستر ربیع»
به حد لذت درکش مقام ما برسان
زلال آب روان را بچشمه سار بگو
نمی ز کوثر عرفان به جام ما برسان
بخوان بگوش جلودار تا رود به وفاق
به سالک سفر «دل» زمام ما برسان
اسیر سلطه خاریم و شب، خدای طرب
به صبح سلطنت «گل» دوام ما برسان
بیا و تشنگی ما «خمار مردم» را!
به گوش «ساقی غایب» امام ما برسان
ببین که «خون شقایق» گرفته دامن دشت
به «نور دیده نرگس» سلام ما برسان
برو بباغ و به گلها سلام ما برسان
کلمات کلیدی :